قفس شکسته

تراوشات گاه و بیگاه یک ذهن پراکنده

قفس شکسته

تراوشات گاه و بیگاه یک ذهن پراکنده

برای همه آنهایی که بی نقاب و روبند برای آزادی می جنگند

از پشت هزارتوی گمنامی از پس هزار نقاب ناشناس چون سایه می آییم تیری مسموم بر جانشان میزنیم و چون شبح در تاریکی گم می شویم ...